معنی پیت وبشکه

حل جدول

لغت نامه دهخدا

پیت پیت

پیت پیت. (اِ صوت) پچ پچ. نجوی. زیرگوشی. سخن آهسته با کسی گفتن که دیگری درنیابد.


پیت

پیت. (اِ) در تداول مردم قزوین، پیچ پیتلی.

پیت. (اِخ) نام دریاچه ای در قطعه ٔ دومینیون واقع در آمریکای شمالی. (قاموس الاعلام ترکی).

پیت. (اِخ) نام طبقه ای در جزیره ٔ پنجم از دیبات هفتگانه. (رجوع به ماللهند بیرونی ص 127 شود).

پیت. (اِ) پت. عُثه. بید. کرمی که در جامه افتد و تباه کند. مته ٔ پشم. سوس. (منتهی الارب).

پیت. (اِخ) نام نهری در جمهوری کالیفرنی از جماهیر متفقه و منبع عمده ٔ رود ساکرمنتو. (قاموس الاعلام ترکی).

پیت. (اِخ) نام تنگه ای است در انتهای جنوبی شیلی در کشور ماژلان و در بین جزیره ٔشاتام و ساحل پتاگونیا و آن از سوی شمال غربی بجانب جنوب شرقی امتداد یافته است. (قاموس الاعلام ترکی).

پیت. (اِ) پیپ. چلیک. چیلیک. تُنکه. خنب فلزین. چلیک فلزی (آهنی، حلبی) برای نفت و روغن و امثال آن. ظرف از حلبی یا تنکه ٔ آهن مکعب مستطیل شکل برای حفظ و حمل نفت و روغن و مانند آن دو.

پیت. (اِخ) نام یکی از جزیره های مجمعالجزائر موسوم به جیلبرت واقع در قسمت میکرونسیا از اقیانوس کبیر و شمالی ترین آن جزائر. مثلثی شکل و سنگلاخ و قسمت درونی آن از دریاچه تشکیل شده و سی هزارگز مربع مساحت آن است. (قاموس الاعلام ترکی).

پیت. (اِخ) نام نهری از شعب رود ینی سئی در ایالت ینی سئی واقع در جهت شرقی سیبری که از کوهی بهمین اسم واقع در کشور تونگوز سرچشمه میگیرد و اول بجانب جنوب بعداً بسوی مغرب و سرانجام بسمت جنوب غربی روان گردد و پس از یک جریان 300 هزارگزی در قریه ٔ پیت سکایه ٔ علیا وارد نهر ینی سئی شود و در اثنای جریان چندین رود بدان پیوندد که بزرگتر آنها را کوربیلاک نامند، در اکثر نقاط سواحلش را تخته سنگها فراگرفته اند، قسمت تحتانی آن صلاحیت سیر سفائن دارد و مناظری دلکش در حوضه ٔ این نهر هست. (قاموس الاعلام ترکی).

پیت. (اِخ) نام کوهی منسوب بسلسله ٔ کاسکاد واقع در بین دو ایالت جاکسون و کلامات از جمهوری اورگون از جماهیر متفقه ٔ آمریکا دارای قریب 2800 گز ارتفاع. نقاط واقعه در جهت شرقی این کوه عبارت از بیابانها و دریاچه های نمک است برعکس نقاط غربی که بمنظره های دلکش، جنگلها، چراگاهها، مزرعه ها، و آبهای جاری آکنده است. (قاموس الاعلام ترکی).

پیت. (اِخ) نام جزیره ای ملحق به زلاند جدید. واقع در طرف جنوب شرقی جزیره ٔ وارکاوری و بوسیله ٔ تنگه ای بهمین نام از جزیره ٔ نامبرده جدا شده است و آن جمله ٔ جزائر غیرمسکونه و مستور بخار مغیلان است و تعدادی جزائر کوچک گرداگرد آن قرار دارد. و فقط در ساحل شمالی لنگرگاه مستحکمی دارد. (قاموس الاعلام ترکی).


پیت پیت کردن

پیت پیت کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) سخن گفتن بنرمی با کسی که دیگری درنیابد. نجوی. بیخ گوش کسی حرف زدن بآهستگی. (فرهنگ نظام). پچ پچ کردن.

فرهنگ فارسی هوشیار

پیت پیت

(اسم) سخن آهسته با کسی گفتن که دیگری در نیابد پچ پچ زیر گوشی.

معادل ابجد

پیت وبشکه

745

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری